نفهمیدم کی هفته 20 گذشت
سلام نازی نازی مامان و بابا این هفته سر مامان و بابا شلوغ بود دو تا از خاله ها (دوستای دوران دانشگاه مامانی) از تهران اومده بودن تبریز ، اینقدر با اونا سرمون گرم شد و بهمون خوش گذشت که اصلا گذر هفته بیستم رو متوجه نشدم ... عزیز جون مامانی این هفته مامانی با مهموناش تو رو برد کندوان و قلعه بابک ، هر کسی راجع به رفتن به قلعه بابک می شنید چشماش گرد می شد و تعجب می کرد که من چه جوری با یه نی نی تونستم تا اونجا برم ولی من و بابایی آروم آروم و با استراحت و احتیاط جلو می رفتیم خلاصه هفته خوبی با خاله ها داشتیم وحسابی بهمون خوش گذشت خلاصه به قول خاله آزاده و خاله نسا فکر کنم شما همین که به دنیا بیای کوهنورد بشی ولی بابایی وسطای راه دیگه ترسید...
نویسنده :
فاطمه
12:57